مخصر
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
واژۀ � مخصر� ( sphekiskoi ) در بخش حساب ریاضیات شفاء آمده و به اعداد مجسمه با شکلی خاص نسبت داده شده است.
مخصر. [ م ُ خ َص ْ ص َ ] ( ع ص ) باریک. یقال کشح مخصر؛ میان باریک : و رجل مخصرالقدمین ؛مرد که اخمص او به زمین نرسد از باریکی. و رجل مخصرالبطن ؛ مرد باریک شکم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) . و رجوع به مخصرة شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
منبع. لغت نامه دهخدا