مخشم. [ م ُ خ َش ْ ش َ ] ( ع ص ) مرد مست بی خبر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به متخشم و تخشیم شود. مخشم. [ م ُ خ َش ْ ش ِ ] ( ع ص ) بوی تند و تیز و مست کننده و برآغالنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به ماده قبل شود.