مخشلب

لغت نامه دهخدا

مخشلب. [ م َ ش َ ل َ ] ( ع اِ ) زیوری که از لیف و مهره ساخته شده باشد. ( المعرب جوالیقی ص 315 ). خزف. ( اقرب الموارد ). خرز. ( الانساب سمعانی ). مشخلب. قطعه شیشه شکسته و گویند خزف و منه قول المتنبی :
بیاض وجه یریک الشمس حالکة
و درّ لفظ یریک الدر مخشلبا.
( از محیط المحیط ).
و رجوع به ماده ٔبعد شود.

پیشنهاد کاربران