( مخسولة ) مخسولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) فرومایه.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رذل و مرذول و فرومایه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مخسول شود. - کواکب مخسولة ؛ ستارگان کم نور و ناشناخته : و انتم کواکب مخسولة تری فی السماء و لاتعلم. ( از محیط المحیط ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مسخولة شود.