مخروبه

/maxrube/

مترادف مخروبه: خرابه، ناآباد، ویران، خراب، ویرانه

متضاد مخروبه: آباد، معمور

برابر پارسی: ویرانه، ویران شده

معنی انگلیسی:
ruined, desolate, dilapidated, shabby, dumpy, gone, ruins, run-down, seedy, tumbledown, waste, ruined (place)

لغت نامه دهخدا

مخروبه. [ م َ ب َ ] ( از ع ، ص ) هر جای خراب شده و ویران شده و خرابه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مخروب : بلد. مخروبه .

فرهنگ عمید

خراب، ویران شده.

مترادف ها

ruin (اسم)
ضلالت، نابودی، خرابی، تباهی، ویرانی، خرابه، مخروبه

ruined place (اسم)
مخروبه

فارسی به عربی

مخرب

پیشنهاد کاربران

خراب خسته. [ خ َ خ َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) مخروبه. خراب شده. ( از ناظم الاطباء ) .

بپرس