مخروب

/maxrub/

مترادف مخروب: خراب، ضایع، منهدم، ویران، ویرانه

متضاد مخروب: آباد، معمور

معنی انگلیسی:
ruined

لغت نامه دهخدا

مخروب. [ م َ ] ( ع ص ) ویران کرده شده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). ویران و ناآبادان. ( ناظم الاطباء ). || دزدیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( آنندراج ). || تاراج شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) خراب شده ویران کرده شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) خراب شده ، ویران شده .

فرهنگ عمید

= مخروبه

جدول کلمات

ویران شده

مترادف ها

ruined (صفت)
خراب، مخروب

dilapidated (صفت)
ویران، مخروب، پاره پاره

پیشنهاد کاربران

بپرس