مخرق
لغت نامه دهخدا
مخرق. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) سرگشته و متحیر گرداننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). سرگردان کننده و متحیرنماینده. ( ناظم الاطباء ).
مخرق. [ م ُ خ َ ر رِ ] ( ع ص ) پاره کننده و از هم درنده. ( غیاث ). درنده و پاره پاره گرداننده. ( از آنندراج )( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شکافنده و پاره کننده. ( ناظم الاطباء ). || بسیار دروغ گو. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بسیار دروغ گو.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید