مخردل

لغت نامه دهخدا

مخردل. [ م ُ خ َ دِ ] ( ع ص ) برنده گوشت و جداکننده و برنده اندامهای گوشت را جداجدا. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که گوشت را می برد و پاره پاره میکند. ( ناظم الاطباء ). || نخل خرما که پخته گردد اکثر بار آن و کلان شود غوره های باقی آن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خرمابنی که بیشتر بار آن پخته شده و مابقی غوره های آن کلان گشته باشد. ( ناظم الاطباء ).

مخردل. [ م ُ خ َ دَ ] ( ع ص ) افکنده به زمین. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). افتاده بر زمین. ( ناظم الاطباء ). || گوشت بریده پاره پاره. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود. || مصروع. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

پیشنهاد کاربران