مخر
لغت نامه دهخدا
مخر. [ م ُ خ ِرر ] ( ع ص ) فروداندازنده چیزی. ( آنندراج ). آنکه سبب می شود افتادن و سقوط را. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَوَاخِرَ: شکافنده ها (کلمه مواخر جمع مخر است و مخر به معنای شکافتن آب از چپ و راست است ، گفته میشود : مخرت السفینة الماء یعنی کشتی آب را شکافت .
و بهمین جهت کشتی را ماخره میگویند )
تکرار در قرآن: ۲(بار)
شکافتن. جریان. در مجمع آمده: مخر شکافتن آب است از چپ و راست. ایضا مخر صدای بادطوفانی است. در قاموس گفته «مَخَرَتِ السَّفینَةُ مَخْراً و مُخُورا: جَرَتْ» . کشتیها را در دریا میبینی که شکافنده آب و جاری شوندهاند . این کلمه فقط دوبار در قرآن یافته است.
تکرار در قرآن: ۲(بار)
شکافتن. جریان. در مجمع آمده: مخر شکافتن آب است از چپ و راست. ایضا مخر صدای بادطوفانی است. در قاموس گفته «مَخَرَتِ السَّفینَةُ مَخْراً و مُخُورا: جَرَتْ» . کشتیها را در دریا میبینی که شکافنده آب و جاری شوندهاند . این کلمه فقط دوبار در قرآن یافته است.
wikialkb: ریشه_مخر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید