نشگفت که مقهور شدآن لشکر مخذول
مقهور شود لشکر سلطان ستمکار.
معزی ( دیوان ص 202 ).
گر من از چشم همه خلق بیفتم سهل است تو مپندار که مخذول ترا ناصر نیست.
سعدی ( کلیات چ مصفاص 392 ).
|| گذاشته شده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). فرومایه و ترک شده. ( ناظم الاطباء ). || روگردان کرده شده و ناامید و نامراد و محروم و بی بهره. ( از ناظم الاطباء ).