مختوی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نیزه زننده اسب را در خوا یعنی میان پاها و دستهای وی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). نیزه زننده در میان دست و پاهای اسب. ( ناظم الاطباء ). || سباع و درنده ای که دزدد بچه گاو را و بخورد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). حیوان درنده ای که بدزدد بچه گاو را و بخورد آن را. ( ناظم الاطباء ). || عقل رفته. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عقل و خرد رفته. ( ناظم الاطباء ). || گیرنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). گیرنده و رباینده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اختوا شود.