مختبر
لغت نامه دهخدا
مختبر. [ م ُ ت َ ب َ ] ( ع ص ) آزموده شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اختبار و ماده قبل شود. || آگاهی به چیزی.( آنندراج ). و رجوع به اختبار شود. || پرگوشت. جمل مختبر؛ کثیراللحم. ( از ذیل اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
"آزمایشگاه" به زبان عربی مثلا واژه " مختبرٌ صغیرٌ" به معنای آزمایشگاه کوچک و یک ترکیب وصفی یا همان صفت و موصوف است