مخالفه

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - خلاف کردن . ۲ - دشمنی کردن : چون میان ما مخالفت ظاهر گشت ... یا مخالف قیاص . ۱ - آنست که کلمهای مخالف قواعد صرفی و لغوی باشد مانند : بودنی بود می بیار اکنون رطل پرکن مگوی بیش سخون . ( رودکی ) گر بجان خرمی دو اسبه در آی ور بدل خوشندی خر اندر کش . ( خاقانی )

پیشنهاد کاربران

بپرس