مخالفت کردن با


معنی انگلیسی:
disagree

مترادف ها

resist (فعل)
ایستادگی کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، مخالفت کردن، خودداری کردن از، مقاومت کردن، استقامت کردن، پایداری کردن

disagree (فعل)
ناسازگار بودن، مخالف کردن، مخالفت کردن با، مغایر بودن، مخالفت کردن، مخالف بودن، نا همرای بودن، موافق نبودن، نساختن با

thwart (فعل)
خنثی نمودن، خنثی کردن، مخالفت کردن با، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن

buck (فعل)
جفتک انداختن، از روی خرک پریدن، مخالفت کردن با، بالا پریدن و قوز کردن

oppugn (فعل)
مخالفت کردن با، دعوا کردن، بمبارزه طلبیدن، مورد بحی قراردادن، مبارزه کردن با

فارسی به عربی

اختلف , قاوم , مقعد المجذف
( مخالفت کردن با (دربازی فوتبال وغیره ) ) ظبی

پیشنهاد کاربران

بپرس