مخالطت
مترادف مخالطت: آرمش، آمیزش، مقاربت، نزدیکی، مجالست، معاشرت، آمیزش کردن، معاشرت کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مخالطة. [ م ُ ل َ طَ ] ( ع مص ) با کسی آمیختن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). آمیزش کردن با کسی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). خلاط. ( ناظم الاطباء ). رجوع به خلاط و مخالطت شود. || درآمیختن درد و آزار با کسی : خالطه الداء؛ آمیزش کردبا وی آزار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). خالطه الداءفلاناً؛ خامره. ( محیط المحیط ) ( اقرب الموارد ). || افتادن گرگ در گوسفندان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط الحمیط ). || گائیدن زن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). و به همه معانی رجوع به خلاط شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آمیخته کردن.
۳. دوستی و معاشرت، همنشینی.
پیشنهاد کاربران
رفت و آمد با مردم
قاطی شدن با مردم
. . . و خود را به مخالطت با ابنای جنس و مراودت مردم. . .
کتاب جوحی
قاطی شدن با مردم
. . . و خود را به مخالطت با ابنای جنس و مراودت مردم. . .
کتاب جوحی