مخالات

لغت نامه دهخدا

مخالات. [ م ُ ] ( ع مص ) گذاشتن. ( آنندراج ). رجوع به مخالاة شود.

مخالاة. [ م ُ ] ( ع مص ) ( از «خ ل و» ) خالاه مخالاة؛ ترک کردن و گذاشتن کسی یا چیزی را. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( از محیط المحیط ). یکدیگر را فروگذاشتن. ( زوزنی ).

مخالاة. [ م ُ ] ( ع مص ) ( از «خ ل ی » ) خالاه مخالاة؛ بر زمین انداختن کسی را و فریب کردن با وی. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).

پیشنهاد کاربران