مخاصم

/moxAsem/

مترادف مخاصم: خصم، دشمن، عدو

متضاد مخاصم: محب

معنی انگلیسی:
hostile or adverse

لغت نامه دهخدا

مخاصم. [ م ُ ص ِ ] ( ع ص ) خصومت کننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). خصومت و دشمنی کننده با هم و مخالف و ناموافق و جنگجونبرد کننده با هم و حریف و معارض. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خصومت کننده، دشمنی کننده، پیکارکننده
( اسم ) خصومت کننده دشمنی کننده جمع : مخاصمین .

فرهنگ معین

(مُ ص ) [ ع . ] (اِفا. ) دشمنی کننده ، دشمن .

فرهنگ عمید

ویژگی شخص خصومت کننده، دشمنی کننده.

مترادف ها

wrangler (اسم)
مخاصم، گرد اورنده احشام، دعوا کننده، اهل مشاجره

پیشنهاد کاربران

بپرس