مخارج
/maxArej/
مترادف مخارج: خرج، نفقه، هزینه
متضاد مخارج: مداخل
برابر پارسی: هزینه ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مخارج حروف ؛ ( اصطلاح صرفی و تجویدی ) آن جزء از دهن و یا حلق که از آن جا حروف خارج شده و ادا می شود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به مخرج شود.
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - جمع مخرج جایهای بیرون شدن مقابل مداخل : ... و مداخل و مخارج گرجستان را ضبط کرده ... ۲ - جمع خرج هزینه ها خرجها . توضیح مخارج جمع لاواحدله یا جمع غیر قیاسی خرج است ظاهرا در طی عبارات فارسی و الا در عربی گویا مخارج باین معنی اصلا نیامده است و درین معنی گویا اخراجات و نفقات استعمال میکنند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [جمعِ خرج] هزینه ها.
مترادف ها
مصرف، مخارج
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مخارج. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) جمع غیرقیاسی خرج است ، مفرد ندارد و ظاهراً در طی عبارات فارسی ، و الا در عربی گویا مخارج به این معنی نیامده است و در این معنی گویا اخراجات و نفقات استعمال می کنند. ( از قزوینی ، یادداشتها ج 2 ص 169 ) . آنچه را که شخصی از مال خود خرج می کند و به مصرف معیشت و زندگانی می رساند. ( ناظم الاطباء ) : مداخل ومخارج گرجستان را ضبط کرده. ( ظفرنامه یزدی ج 2 ص 371 ) . در ذکر مواجب و تیول امراء سرحد. . . و مجمل مداخل و مخارج ایران. ( تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 72 ) . در ذکر خلاصه مداخل و مخارج ولایات ایران. ( تذکرة الملوک ایضاً ص 87 ) . || ج ِ مخرج. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
- مخارج حروف ؛ ( اصطلاح صرفی و تجویدی ) آن جزء از دهن و یا حلق که از آن جا حروف خارج شده و ادا می شود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) . و رجوع به مخرج شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
- مخارج حروف ؛ ( اصطلاح صرفی و تجویدی ) آن جزء از دهن و یا حلق که از آن جا حروف خارج شده و ادا می شود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) . و رجوع به مخرج شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
اخراجات