مخارج
/maxArej/
مترادف مخارج: خرج، نفقه، هزینه
متضاد مخارج: مداخل
برابر پارسی: هزینه ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مخارج حروف ؛ ( اصطلاح صرفی و تجویدی ) آن جزء از دهن و یا حلق که از آن جا حروف خارج شده و ادا می شود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به مخرج شود.
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - جمع مخرج جایهای بیرون شدن مقابل مداخل : ... و مداخل و مخارج گرجستان را ضبط کرده ... ۲ - جمع خرج هزینه ها خرجها . توضیح مخارج جمع لاواحدله یا جمع غیر قیاسی خرج است ظاهرا در طی عبارات فارسی و الا در عربی گویا مخارج باین معنی اصلا نیامده است و درین معنی گویا اخراجات و نفقات استعمال میکنند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [جمعِ خرج] هزینه ها.
مترادف ها
مصرف، مخارج
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اخراجات