مخادعت
لغت نامه دهخدا
مخادعة. [ م ُ دَ ع َ] ( ع مص ) با کسی فریب آوردن. ( زوزنی ). خِداع. با کسی فریب کردن و در آیه کریمه به معنی ظاهر کردن خلاف ما فی القلب است بدان جهت که منافقان کفر پنهان داشتند و ایمان آشکارا کردند... ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یکدیگر را فریفتن. ( ترجمان القرآن ). فریب دادن کسی را. قوله تعالی : یخادعون اﷲ و الذین آمنوا ؛ یعنی پنهان می کنند کفر را و ظاهر می کنند ایمان را و آشکار می کنند چیزی را که در دلشان نیست. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به خداع شود. || گذشتن. ( منتهی الارب ). گذاشتن و ترک کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به خداع شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید