محکک
لغت نامه دهخدا
محکک. [ م ُ ح َک ْ ک ِ ] ( ع ص ) عبارت از دوایی است که خلط زننده گرم را جذب کند و در بحرالجواهر گوید محکک آنچنان داروی زننده ای است که از فرط تندی و گرمی ، اخلاط زننده را به مسامات بدن جذب کند ولی به درجه ای که تولید جراحت کند نمی رسد مانند کبیکج. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). پاره ای دواها چون کبیکج که اخلاط تند را به مسام جذب کند ولی نه به حد ریش کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به قانون کتاب دوم چ تهران ص 149 س 24 شود. || نیک خارنده. ( آنندراج ). کسی که بسیار سخت میخارد. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید