محکم کاری

/mohkamkAri/

معنی انگلیسی:
precautious or preventive measures

لغت نامه دهخدا

محکم کاری. [ م ُ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل محکم کار. استوارکاری. کاری را متقن و استوار و نیکو انجام دادن. قایم کاری : کار از محکم کاری عیب نمیکند.

فرهنگ فارسی

کاری را متقن و استوار و نیکو انجام دادن : کار از محکم کاری عیب نمیکند .

واژه نامه بختیاریکا

دو کِفتِه؛ میخ کُفتن؛ چار می کِردِن

پیشنهاد کاربران

Better safe than sorry = کار از محکم کاری عیب نمی کند.
اِحکام
For good measure
in addition to other things in order to make certain that something is successful or complete
After I saw my ex - girlfriend walk into the store, I immediately cast my eyes down and then ducked behind the magazine rack for good measure

بپرس