لغت نامه دهخدا
محنث. [ م ُ ن ِ ] ( ع ص ) کسی که بزه مند می کند و خلاف سوگند می گرداند. ( ناظم الاطباء ). خلاف سوگند کنند. ( از منتهی الارب ). || کسی که مایل می گرداند از باطل به سوی حق. || رسوای بدبخت. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) سوگند شکننده . توضیح محنثین تثنی. محنث است .