محنت کش

/mehnatkeS/

مترادف محنت کش: رنجدیده، رنجکش، غم پرور، محنت بر، محنت پرور، محنت خور، محنت دیده، محنت زده، محنت روزی، محنتی

لغت نامه دهخدا

محنت کش. [ م ِ ن َ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب )کشنده محنت. سختی کش. || ستمکش. مظلوم.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رنج و مشقت کشد .

فرهنگ عمید

آن که به رنج و سختی دچار است.

پیشنهاد کاربران

بپرس