محمول افتادن. [ م َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) برده شدن. حمل شدن. || حمل شدن. تعبیر شدن : اگر وصف آن راویان چنانکه از دیده باز می گویند نوشته شود، البته بر مبالغه و اغراق محمول افتد. ( ظفرنامه یزدی ج 2 ص 400 ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) حمل شدن تعبیر شدن : ... که اگر وصف آن چنانچه راویان از دیده باز میگویند نوشته شود البته بر مبالغه و اغراق محمول افتد .