محمل گشادن. [ م َ م ِ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) باز کردن کجاوه از پشت شتر وجز آن. || رحل اقامت افکندن : ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چارسوی باغ گشاده محمل.
حسن دهلوی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - باز کردن کجاوه از پشت شتر و جز آن . ۲ - رحل اقامت افکندن : ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چار سوی باغ گشاده محمل . ( حسن دهلوی )
فرهنگ معین
( ~. گُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) کنایه از: در جایی اقامت کردن .