محمل کشیدن

لغت نامه دهخدا

محمل کشیدن. [م َ م ِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) بردن محمل. حمل محمل. || سفر کردن. نقل مکان کردن :
چه میخواهند از این محمل کشیدن
چه میجویند از این منزل بریدن.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بردن محمل : می کشد محمل ناز تو همانا که ز شوق کف مستی ز دهن ریخته جماز. صبح . ( ظهوری )

پیشنهاد کاربران

بپرس