محمض
لغت نامه دهخدا
محمض. [ م ُ م ِ ] ( ع ص ) جائی که گیاه شور و تلخ رویاند. ( ناظم الاطباء ). محمضة.
محمض. [ م ُ ح َم ْ م ِ ] ( ع ص )نعت فاعلی از تحمیض. اندک کننده چیزی. ( آنندراج ).
محمض. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( ع ص ) ترشانیده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید