حاج محمدحسن شمشیری ( زادهٔ: ۱۲۷۳ خورشیدی در تهران، درگذشت: ۱۳۴۰ خورشیدی در تهران ) ، از بازاریان ثروتمند تهران و از برجسته ترین حامیان جبهه ملی بود، که کمک های مالی او به دکتر مصدق در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، نقش به سزایی در کامیابی این نهضت داشت. او که به خاطر اهتمام در خرید اوراق قرضه در واقعهٔ چاپ اوراق قرضه ملی توسط دولت دکتر مصدق و تشویق دیگران به خرید این اوراق، با عنوان قهرمان قرضه ملی نیز معروف شد، به سبب پایداری در پشتیبانی از مصدق مدتی طعم زندان و تبعید را نیز چشید. او همچنین صاحب چلوکبابی معروف شمشیری در سبزه میدان تهران بود، که مرغوبیت غذای آن برای سال ها زبان زد خاص و عام بود و مشتریان بسیار داشت. نام این رستوران و بنیان گذار آن «حاجی شمشیری»، بارها به دلایل مختلف در تاریخ معاصر ایران پیش آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
محمدحسن شمشیری ( معروف به: حاج محمدحسن یا حاج حسن شمشیری یا حاجی شمشیری ) در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در کوچه باغ ایلچی که از کوچه باغهای قدیمی تهران بود، به دنیا آمد. پدرش «غلامحسین» نام داشت و جدّش «حاج کاظم شمشیرساز اصفهانی» از دیرباز در اصفهان به حرفهٔ شمشیرسازی اشتغال داشت، امّا بر اثر برخی مشکلات و اتفاقات از اصفهان به تهران کوچیده بود. پدربزرگ او در تهران به شغل قهوه خانه داری روی آورد. هم او در زمان مشروطیت جزو سران صنف قهوه چی بود، چهره او ( پدربزرگ شمشیری ) در عکسی از قهوه خانه دارانی که در هنگام انقلاب مشروطه در سفارت انگلیستان متحصن شده بودند، دیده می شود.
پدر محمدحسن هنگامی که او پنج ساله بود، درگذشت. شمشیری مدتی با پدربزرگ خود زندگی می کرد و سپس در قهوه خانهٔ «حاج اسماعیل کریم آبادی»، که یک قهوه چی اهل سیاست بود، در خیابان بوذرجمهری «شاگرد قهوه چی» بود. پس از درگذشت «حاج اسماعیل کریم آبادی»، شمشیری با بیست تومان پس انداز ش و با یاری برخی از آشنایانش، قهوه خانهٔ کوچکی در بازار بزازها، جلوی خانِ مدرسه عبدالله خان باز کرد و به کار مشغول شد.
در ایام جنگ جهانی اول و قحطی سال ۱۲۹۷، روزگار شمشیری نیز بسیار پریشان بود. نخست گرفتار قرض های سنگین شد، چندان که دکان کوچکش به گرو رفت و بسته شد. پس از آن خودش نیز به مالاریا دچار و خانه نشین شد. در این وضع یکی از دوستان جوانمرد او، حاج محمدحسین صالحی، از وضع او آگاه شد و سی تومان به او قرض داد. با همین مبلغ شمشیری توانست با کار بسیار و پشتکار، سر و سامانی به اوضاع ش بدهد و قهوه خانهٔ بزرگ تری، این بار در جلوی خانِ مسجد شاه دایر کند. او شب ها در این قهوه خانه می خوابید، تا سحرگاهان بتواند آن را آمادهٔ پذیرائی از مشتریان کند. رفته رفته کار شمشیری گرفت و نه تنها از تنگ دستی رست، که به لحاظ مالی به وضعیت باثباتی رسید.


... [مشاهده متن کامل]
محمدحسن شمشیری ( معروف به: حاج محمدحسن یا حاج حسن شمشیری یا حاجی شمشیری ) در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در کوچه باغ ایلچی که از کوچه باغهای قدیمی تهران بود، به دنیا آمد. پدرش «غلامحسین» نام داشت و جدّش «حاج کاظم شمشیرساز اصفهانی» از دیرباز در اصفهان به حرفهٔ شمشیرسازی اشتغال داشت، امّا بر اثر برخی مشکلات و اتفاقات از اصفهان به تهران کوچیده بود. پدربزرگ او در تهران به شغل قهوه خانه داری روی آورد. هم او در زمان مشروطیت جزو سران صنف قهوه چی بود، چهره او ( پدربزرگ شمشیری ) در عکسی از قهوه خانه دارانی که در هنگام انقلاب مشروطه در سفارت انگلیستان متحصن شده بودند، دیده می شود.
پدر محمدحسن هنگامی که او پنج ساله بود، درگذشت. شمشیری مدتی با پدربزرگ خود زندگی می کرد و سپس در قهوه خانهٔ «حاج اسماعیل کریم آبادی»، که یک قهوه چی اهل سیاست بود، در خیابان بوذرجمهری «شاگرد قهوه چی» بود. پس از درگذشت «حاج اسماعیل کریم آبادی»، شمشیری با بیست تومان پس انداز ش و با یاری برخی از آشنایانش، قهوه خانهٔ کوچکی در بازار بزازها، جلوی خانِ مدرسه عبدالله خان باز کرد و به کار مشغول شد.
در ایام جنگ جهانی اول و قحطی سال ۱۲۹۷، روزگار شمشیری نیز بسیار پریشان بود. نخست گرفتار قرض های سنگین شد، چندان که دکان کوچکش به گرو رفت و بسته شد. پس از آن خودش نیز به مالاریا دچار و خانه نشین شد. در این وضع یکی از دوستان جوانمرد او، حاج محمدحسین صالحی، از وضع او آگاه شد و سی تومان به او قرض داد. با همین مبلغ شمشیری توانست با کار بسیار و پشتکار، سر و سامانی به اوضاع ش بدهد و قهوه خانهٔ بزرگ تری، این بار در جلوی خانِ مسجد شاه دایر کند. او شب ها در این قهوه خانه می خوابید، تا سحرگاهان بتواند آن را آمادهٔ پذیرائی از مشتریان کند. رفته رفته کار شمشیری گرفت و نه تنها از تنگ دستی رست، که به لحاظ مالی به وضعیت باثباتی رسید.

