[ویکی فقه] در سال ۱۲۱۶ هـ. ش. در خانواده «ملا عبدالمحسن اصطهباناتی» فرزندی چشم به جهان گشود که تولدش خیر و برکت به همراه داشت. ملا عبدالمحسن او را «محمد باقر» نامید تا در علم و دانش پیرو امام محمدباقر علیه السّلام باشد و چنین هم شد، به گونه ای که علامه امینی رحمة الله علیه او را «شکافنده هسته علم و پیشتاز میدان دانش» معرفی می کند.
«محمدباقر» در خانواده ای تربیت شد که همه از علما و مجاهدان بودند. پدرش «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و همه در شمار اهل زهد و تقوا و پناه مردم در حوادث روزگار جای گرفته اند. پدر و جد پدری اش در جرگه عالمان مجاهدی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان ، به شهادت رسیدند. ملقب شدن پدر و جدش به «ملا» گویای مراتب علمی آنان است. پدرش علاوه بر تحصیل به تجارت اشتغال داشت و دارای روحی پاک بود. اموالش هم از حیث شرعی همواره طاهر و پاک بود، به طوری که یک بار سارقان به آنان حمله کردند ولی او با اطمینان خاطر گفت: اجناس مرا دزد نمی برد. جالب اینکه پس از چند روز اموالش را پیدا کردند. برادرش، شیخ عبدالله، از علمای بزرگ شهر بود و علاوه بر ارشاد مردم، در امور خیریه هم تلاش می کرد. او انجیرستانی را وقف کارهای عام المنفعة کرد.
«محمدباقر» در خانواده ای تربیت شد که همه از علما و مجاهدان بودند. پدرش «ملاعبدالمحسن» فرزند مرحوم «ملاباقر» فرزند «ملا سراج الدین» بود و همه در شمار اهل زهد و تقوا و پناه مردم در حوادث روزگار جای گرفته اند. پدر و جد پدری اش در جرگه عالمان مجاهدی بودند که در زمان حمله افغانها به اصطهبان ، به شهادت رسیدند. ملقب شدن پدر و جدش به «ملا» گویای مراتب علمی آنان است. پدرش علاوه بر تحصیل به تجارت اشتغال داشت و دارای روحی پاک بود. اموالش هم از حیث شرعی همواره طاهر و پاک بود، به طوری که یک بار سارقان به آنان حمله کردند ولی او با اطمینان خاطر گفت: اجناس مرا دزد نمی برد. جالب اینکه پس از چند روز اموالش را پیدا کردند. برادرش، شیخ عبدالله، از علمای بزرگ شهر بود و علاوه بر ارشاد مردم، در امور خیریه هم تلاش می کرد. او انجیرستانی را وقف کارهای عام المنفعة کرد.