[ویکی اهل البیت] تاریخ تولد ایشان در حدود سال 1310 ه.ق می باشد. زادگاه ایشان، روستای خرمنج، که اخیراً به پاس احترام معظم له به «فضل آباد» تغییر نام داده شده، یکی از روستاهای حومه پسکوه شهرستان قائن در جنوب استان خراسان است.
پدرشان، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم بنی اسدی، از معمرین آن دیار بوده و از علم و فضل بهره ای داشته است. وی همواره فرزند خویش را به فراگیری علوم و معارف حیات بخش اسلام ترغیب و راهنمایی می کرد.
اجداد مرحوم آیت الله فاضل، از طایفه بنی اسد می باشند. آنان بعد از دفن اجساد مطهر شهدای کربلا، از ترس تعقیب مأمورین ابن زیاد به ایران آمده و در اطراف شهرستان قائن ساکن شدند و به جهت دفن شهدای کربلا، مورد تکریم و محبت سلاطین صفویه قرار گرفتند. در اولین سال های سلطنت شاه اسماعیل، او فرمان معافیت این طایفه از مالیات را صادر کرد که سلاطین بعدی نیز از او تبعیت نمودند. این اسناد در میان این طائفه حفظ و تا به امروز نگهداری شده است. (تصویر دو فرمان از فرمان های فوق ضمیمه این مقاله می باشد.)
وی پس از طی دوران کودکی و تربیت در محیط صمیمی خانواده و پرورش در دامان پاک مادری مهربان و پدری فاضل، برای فراگیری خواندن و نوشتن به روستای مجاور (نوغاب پسکوه)، رهسپار شد و در محضر یکی از علمای عارف آن محل، به نام مرحوم ملا عبدالجواد، حاضر شد و شب و روز از فضل و دانش وی بهره مند گردید؛ به طوری که مرتب سؤالات درسی خویش را از استاد می پرسید و از پاسخ های وی استفاده می نمود.
یکی از اهالی زادگاه وی می گوید: «در دوران نوجوانی، مرحوم فاضل خواب دیده بود که عمامه بر سر می بندد و هر چه از آن عمامه را به سر می پیچد به انتها نمی رسد. تعبیر این خواب را، از استادش ملا عبدالجواد می پرسد. ایشان در پاسخ می گوید: از چنان مقام علمی بالایی برخوردار خواهی شد که به علمی بی پایان متصل است».
وی پس از به پایان رساندن دروس مقدماتی، به شهرستان قاین که بزرگانی نیز در آن اقامت داشتند، رفته و در مدرسه علمیه جعفریه مشغول تحصیل شد. پس از مدتی، دروس سطح را از استادان بزرگ آن دیار فراگرفت و در اثنای این دوران به «فضل» معروف گردید و در همان حوزه نیز به تدریس اشتغال ورزید.
حاکم آن دیار شوکت الملک (پدر اسداللّه عَلَم)، نام داشت که در موقوفات آن شهر به دلخواه تصرف می کرد. این عمل وی، با اعتراض علمای آن زمان، از جمله آقای فاضل مواجه می شود. امیرقاین نیز در واکنش به این اعتراض، دستور جلب و دستگیری آقای فاضل را صادر می نماید. بدین جهت ایشان دستگیر و به شهرستان بیرجند، محل اقامت امیر منتقل می شود.
وقتی که ایشان را نزد امیر حاضر می کنند، وی پس از سؤالاتی متوجه می شود که اعتراض آقای فاضل به سبب دیانت و پاکی وی بوده، نه به علت عناد و غرض ورزی شخصی. بنابراین ضمن عذرخواهی از آقای فاضل، وجهی را نیز به ایشان اهدا می نماید که ایشان نمی پذیرند و این علی رغم اصرار امیر بود. هنگامی که امیر، می خواهد مرحوم فاضل قاینی را به قاین برگرداند ایشان به دلایلی از بازگشت به شهر خود منصرف شده، راهی سبزوار می شود.
پدرشان، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم بنی اسدی، از معمرین آن دیار بوده و از علم و فضل بهره ای داشته است. وی همواره فرزند خویش را به فراگیری علوم و معارف حیات بخش اسلام ترغیب و راهنمایی می کرد.
اجداد مرحوم آیت الله فاضل، از طایفه بنی اسد می باشند. آنان بعد از دفن اجساد مطهر شهدای کربلا، از ترس تعقیب مأمورین ابن زیاد به ایران آمده و در اطراف شهرستان قائن ساکن شدند و به جهت دفن شهدای کربلا، مورد تکریم و محبت سلاطین صفویه قرار گرفتند. در اولین سال های سلطنت شاه اسماعیل، او فرمان معافیت این طایفه از مالیات را صادر کرد که سلاطین بعدی نیز از او تبعیت نمودند. این اسناد در میان این طائفه حفظ و تا به امروز نگهداری شده است. (تصویر دو فرمان از فرمان های فوق ضمیمه این مقاله می باشد.)
وی پس از طی دوران کودکی و تربیت در محیط صمیمی خانواده و پرورش در دامان پاک مادری مهربان و پدری فاضل، برای فراگیری خواندن و نوشتن به روستای مجاور (نوغاب پسکوه)، رهسپار شد و در محضر یکی از علمای عارف آن محل، به نام مرحوم ملا عبدالجواد، حاضر شد و شب و روز از فضل و دانش وی بهره مند گردید؛ به طوری که مرتب سؤالات درسی خویش را از استاد می پرسید و از پاسخ های وی استفاده می نمود.
یکی از اهالی زادگاه وی می گوید: «در دوران نوجوانی، مرحوم فاضل خواب دیده بود که عمامه بر سر می بندد و هر چه از آن عمامه را به سر می پیچد به انتها نمی رسد. تعبیر این خواب را، از استادش ملا عبدالجواد می پرسد. ایشان در پاسخ می گوید: از چنان مقام علمی بالایی برخوردار خواهی شد که به علمی بی پایان متصل است».
وی پس از به پایان رساندن دروس مقدماتی، به شهرستان قاین که بزرگانی نیز در آن اقامت داشتند، رفته و در مدرسه علمیه جعفریه مشغول تحصیل شد. پس از مدتی، دروس سطح را از استادان بزرگ آن دیار فراگرفت و در اثنای این دوران به «فضل» معروف گردید و در همان حوزه نیز به تدریس اشتغال ورزید.
حاکم آن دیار شوکت الملک (پدر اسداللّه عَلَم)، نام داشت که در موقوفات آن شهر به دلخواه تصرف می کرد. این عمل وی، با اعتراض علمای آن زمان، از جمله آقای فاضل مواجه می شود. امیرقاین نیز در واکنش به این اعتراض، دستور جلب و دستگیری آقای فاضل را صادر می نماید. بدین جهت ایشان دستگیر و به شهرستان بیرجند، محل اقامت امیر منتقل می شود.
وقتی که ایشان را نزد امیر حاضر می کنند، وی پس از سؤالاتی متوجه می شود که اعتراض آقای فاضل به سبب دیانت و پاکی وی بوده، نه به علت عناد و غرض ورزی شخصی. بنابراین ضمن عذرخواهی از آقای فاضل، وجهی را نیز به ایشان اهدا می نماید که ایشان نمی پذیرند و این علی رغم اصرار امیر بود. هنگامی که امیر، می خواهد مرحوم فاضل قاینی را به قاین برگرداند ایشان به دلایلی از بازگشت به شهر خود منصرف شده، راهی سبزوار می شود.
wikiahlb: محمد_فاضل_قاینى_نجفى