محمّد سیاه قَلَم (ح ۸۵۰ـ۹۱۳ق)
یکی از آثار نگارگر و مذهّب ایرانی. احتمالاً همان «حاجی محمد هروی» است. علاوه بر طراحی و نگارگری، در طنزنگاری نیز مهارت داشت، و در دربار امیرعلی شیر نوایی از نام و شهرت بسیاری برخوردار بود؛ چنان که روح الله میرک را باید از رقیب هایش برشمرد. سلطان محمد از آثار او بسیار تأثیر گرفت. محمد سیاه قلم از هنرمندان چیره دست و استثنایی تاریخ نقاشی ایران بود. نخست در شیوۀ مکتب هرات به فعالیت پرداخت؛ احتمالاً بعدها به چین رفت، یا از شیوۀ چینی و عناصری همچون، دیو، فرشته، اژدها، نقوش گیاهی و جانوری، و شاهزادگان، در نقاشی هایش بهره برد. به ترسیم اوضاع و احوال زندگی اجتماعی، و افراد تنگ دست و زحمت کش تمایل داشت. اجزاء آثارش آمیزه ای از تخیّل، افسانه، و صور عجیب و مرموزند که در قالبی طنزآمیز و انتقادی به تصویر درآمده اند. ازقرار معلوم، به سبب روش های انتقادآمیزش با وزیر وقت، امیرعلی شیر نوایی، اختلافاتی پیدا کرد و از امیر و مقام کتابداری دل برید، و به دربار بدیع الزمان میرزا، فرزند سلطان حسین بایقرا (ح ۹۰۴ق)، پیوست و شغل کتابداری را در آن دستگاه برعهده گرفت، و در آن جا آثار ارزنده ای ـ اغلب سیاه قلم ـ پدید آورد. در هنر تصویرسازی، خطاطی، رنگ آمیزی، تذهیب و تشعیر، و سایر فنون مهارت داشت و به ابتکاراتی نیز دست زد، ازجمله ساعت مخصوصی برای کتابخانۀ امیرعلی شیر نوایی ساخت. پس از حمله عثمانی ها به تبریز، آثارش ـ که نزد شاه اسماعیل اول صفوی نگهداری می شد ـ به منزلۀ غنایم هنری، به دربار سلطان عثمانی منتقل شدند. آثار بسیاری از او برجا مانده است، که اغلب تصاویری از دیوان، پریان و موجودات افسانه ای اند. بیشتر آثارش در موزۀ توپکاپی استانبول نگهداری می شوند که ازجمله عبارت اند از دیو ها و یک اژدها (ح۸۹۰ق) دو دیو رقصنده؛ دو دیو که خری را با خود می برند؛ دو دیو که یکی ساز می زند و دیگری پیالۀ شراب در دست دارد؛ دیوهایی که بر سر طعمۀ خود در حال نزاع اند؛ تصویری از یک درویش سیاه پوست؛ و مراسم آتش بازی.
یکی از آثار نگارگر و مذهّب ایرانی. احتمالاً همان «حاجی محمد هروی» است. علاوه بر طراحی و نگارگری، در طنزنگاری نیز مهارت داشت، و در دربار امیرعلی شیر نوایی از نام و شهرت بسیاری برخوردار بود؛ چنان که روح الله میرک را باید از رقیب هایش برشمرد. سلطان محمد از آثار او بسیار تأثیر گرفت. محمد سیاه قلم از هنرمندان چیره دست و استثنایی تاریخ نقاشی ایران بود. نخست در شیوۀ مکتب هرات به فعالیت پرداخت؛ احتمالاً بعدها به چین رفت، یا از شیوۀ چینی و عناصری همچون، دیو، فرشته، اژدها، نقوش گیاهی و جانوری، و شاهزادگان، در نقاشی هایش بهره برد. به ترسیم اوضاع و احوال زندگی اجتماعی، و افراد تنگ دست و زحمت کش تمایل داشت. اجزاء آثارش آمیزه ای از تخیّل، افسانه، و صور عجیب و مرموزند که در قالبی طنزآمیز و انتقادی به تصویر درآمده اند. ازقرار معلوم، به سبب روش های انتقادآمیزش با وزیر وقت، امیرعلی شیر نوایی، اختلافاتی پیدا کرد و از امیر و مقام کتابداری دل برید، و به دربار بدیع الزمان میرزا، فرزند سلطان حسین بایقرا (ح ۹۰۴ق)، پیوست و شغل کتابداری را در آن دستگاه برعهده گرفت، و در آن جا آثار ارزنده ای ـ اغلب سیاه قلم ـ پدید آورد. در هنر تصویرسازی، خطاطی، رنگ آمیزی، تذهیب و تشعیر، و سایر فنون مهارت داشت و به ابتکاراتی نیز دست زد، ازجمله ساعت مخصوصی برای کتابخانۀ امیرعلی شیر نوایی ساخت. پس از حمله عثمانی ها به تبریز، آثارش ـ که نزد شاه اسماعیل اول صفوی نگهداری می شد ـ به منزلۀ غنایم هنری، به دربار سلطان عثمانی منتقل شدند. آثار بسیاری از او برجا مانده است، که اغلب تصاویری از دیوان، پریان و موجودات افسانه ای اند. بیشتر آثارش در موزۀ توپکاپی استانبول نگهداری می شوند که ازجمله عبارت اند از دیو ها و یک اژدها (ح۸۹۰ق) دو دیو رقصنده؛ دو دیو که خری را با خود می برند؛ دو دیو که یکی ساز می زند و دیگری پیالۀ شراب در دست دارد؛ دیوهایی که بر سر طعمۀ خود در حال نزاع اند؛ تصویری از یک درویش سیاه پوست؛ و مراسم آتش بازی.
wikijoo: محمد_سیاه_قلم_(ح_۸۵۰ـ۹۱۳ق)