محمد داستان خواه ( زادهٔ ۲۰ مرداد ۱۳۸۳ – درگذشتهٔ ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در شهرک صدرا شیراز ) یکی از کشته شدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران بود.
محمد داستان خواه، ۲۰ مرداد ۱۳۸۳ در خانواده ای از طایفه شش بلوکی قشقایی متولد شد. او یک خواهر و برادر بزرگ تر داشت و فرزند کوچک خانواده بود. وی دانش آموز کلاس نهم مدرسهٔ فردوسی واقع در چهارراه مطهرنیا شهرک صدرای شیراز بود. به گفتهٔ «نرگس افشاری» مادر محمد داستان خواه، او در دوره های رباتیک شرکت می کرد و کاردستی های ابداعی زیادی مانند قایق و کشتی می ساخت. محمد دوست داشت مکانیک شود.
... [مشاهده متن کامل]
محمد داستان خواه، روز شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ پس از تعطیلی مدرسه به همراه یکی از هم کلاسی هایش راهی خانه می شود که در میان شلوغی اعتراضات، در خیابان مولانا نزدیک به چهار راه پمپ گاز ( مولانا ) ، درحالی که لباس فرم مدرسه بر تن داشت و در کنار خیابان نشسته بود، گلوله به قلبش اصابت کرد و جان باخت.
مادر محمد حدود ساعت ۴ بعدازظهر متوجه تعطیلی مدارس می شود. در تماس تلفنی با «خدادادی»، معاون مدرسه فردوسی مشخص می شود که دانش آموزان را از مدرسه مرخص کرده اند. خانوادهٔ محمد از ساعت ۴ بعدازظهر تا ساعت ۹ شب به دنبال محمد در خیابان ها بودند. نهایتاً در ساعات پایانی شب، در بیمارستان «پیوند اعضا صدرا» پیکر بی جانِ او را با لباس فُرم مدرسه و کیف و کتاب هایش پیدا می کنند. در روز چهارشنبه ۲۹ آبان، پیکر محمد داستان خواه به خانواده تحویل داده شد و روز جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸ در روستای کوه سبز از توابع مرودشت در کنار آرامگاه پدربزرگش به خاک سپرده شد.
• با تشدید اعتراضات در روز ۲۵ آبان، مسئولان مدرسه فردوسی بدون اطلاع به والدین دانش آموزان، مدرسه را تعطیل کردند.
• کادر مدرسه فردوسی حضور محمد داستان خواه در مدرسه را منکر شدند. به گفتهٔ یکی از بستگان محمد: «خود مدیر و ناظم و بابای مدرسه گفتند که محمد آن روز در میان دانش آموزان بوده است. همه دانش آموزان هم تأیید کردند. شب که مدیر مدرسه تماس گرفت تا جویای وضعیت محمد شود، به او گفتیم که محمد را کشته اند. یک دفعه از مدرسه به اطلاعات و نهادهای امنیتی گفته شد که اصلاً در آن روز محمد در مدرسه حضور نداشته است. بابای مدرسه می گفت هرکجا بخواهید می آیم تا شهادت دهم که محمد آن روز در مدرسه بوده. به نشانه آن که حتی ساندویچ و تخم شربتی هم خریده بود؛ اما وقتی برای تحویل جنازه رفتیم، هیچ کس برای شهادت نیامد. حتی مدیر و ناظم اعلام کردند که محمد سه چهار روز غیبت داشته است. » با این حال، چند نفر از دانش آموزان و هم کلاسی های محمد با دستخط خود نوشتند و امضا کردند که در ۲۵ آبان، محمد در مدرسه حضور داشت.
• دوست محمد داستان خواه که در هنگام حادثه در کنارش بود گفته است: «محمد کلید خانه را هم از جیبش درآورده بود. لحظه ای که تیر خورد، فقط سرش را روی زمین گذاشت و زود، تمام کرده بود. »
• خانوادهٔ داستان خواه، پیشنهاد نهادهای امنیتی مبنی بر شهید خواندنِ پسرشان را نپذیرفتند.
• پس از از حادثه، نه رئیس آموزش و پرورش ناحیه ۲ شیراز، نه رئیس اداره کل آموزش و پرورش فارس و نه وزیر آموزش و پرورش، هیچ واکنشی نشان ندادند. «نه در مراسم تدفین و ختم دانش آموز شرکت کرده اند، نه تلفنی به خانواده اش تسلیت گفته اند و نه حداقل مدیر مدرسه را مورد بازخواست قرار داده اند. »
• جمعی از معلمان و فعالان فرهنگی استان فارس، روز پنج شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸ با حضور در آرامگاه محمد داستان خواه، با خانوادهٔ این دانش آموز ۱۵ ساله شیرازی ابراز همدلی و همدردی کردند.
محمد داستان خواه، ۲۰ مرداد ۱۳۸۳ در خانواده ای از طایفه شش بلوکی قشقایی متولد شد. او یک خواهر و برادر بزرگ تر داشت و فرزند کوچک خانواده بود. وی دانش آموز کلاس نهم مدرسهٔ فردوسی واقع در چهارراه مطهرنیا شهرک صدرای شیراز بود. به گفتهٔ «نرگس افشاری» مادر محمد داستان خواه، او در دوره های رباتیک شرکت می کرد و کاردستی های ابداعی زیادی مانند قایق و کشتی می ساخت. محمد دوست داشت مکانیک شود.
... [مشاهده متن کامل]
محمد داستان خواه، روز شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ پس از تعطیلی مدرسه به همراه یکی از هم کلاسی هایش راهی خانه می شود که در میان شلوغی اعتراضات، در خیابان مولانا نزدیک به چهار راه پمپ گاز ( مولانا ) ، درحالی که لباس فرم مدرسه بر تن داشت و در کنار خیابان نشسته بود، گلوله به قلبش اصابت کرد و جان باخت.
مادر محمد حدود ساعت ۴ بعدازظهر متوجه تعطیلی مدارس می شود. در تماس تلفنی با «خدادادی»، معاون مدرسه فردوسی مشخص می شود که دانش آموزان را از مدرسه مرخص کرده اند. خانوادهٔ محمد از ساعت ۴ بعدازظهر تا ساعت ۹ شب به دنبال محمد در خیابان ها بودند. نهایتاً در ساعات پایانی شب، در بیمارستان «پیوند اعضا صدرا» پیکر بی جانِ او را با لباس فُرم مدرسه و کیف و کتاب هایش پیدا می کنند. در روز چهارشنبه ۲۹ آبان، پیکر محمد داستان خواه به خانواده تحویل داده شد و روز جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸ در روستای کوه سبز از توابع مرودشت در کنار آرامگاه پدربزرگش به خاک سپرده شد.
• با تشدید اعتراضات در روز ۲۵ آبان، مسئولان مدرسه فردوسی بدون اطلاع به والدین دانش آموزان، مدرسه را تعطیل کردند.
• کادر مدرسه فردوسی حضور محمد داستان خواه در مدرسه را منکر شدند. به گفتهٔ یکی از بستگان محمد: «خود مدیر و ناظم و بابای مدرسه گفتند که محمد آن روز در میان دانش آموزان بوده است. همه دانش آموزان هم تأیید کردند. شب که مدیر مدرسه تماس گرفت تا جویای وضعیت محمد شود، به او گفتیم که محمد را کشته اند. یک دفعه از مدرسه به اطلاعات و نهادهای امنیتی گفته شد که اصلاً در آن روز محمد در مدرسه حضور نداشته است. بابای مدرسه می گفت هرکجا بخواهید می آیم تا شهادت دهم که محمد آن روز در مدرسه بوده. به نشانه آن که حتی ساندویچ و تخم شربتی هم خریده بود؛ اما وقتی برای تحویل جنازه رفتیم، هیچ کس برای شهادت نیامد. حتی مدیر و ناظم اعلام کردند که محمد سه چهار روز غیبت داشته است. » با این حال، چند نفر از دانش آموزان و هم کلاسی های محمد با دستخط خود نوشتند و امضا کردند که در ۲۵ آبان، محمد در مدرسه حضور داشت.
• دوست محمد داستان خواه که در هنگام حادثه در کنارش بود گفته است: «محمد کلید خانه را هم از جیبش درآورده بود. لحظه ای که تیر خورد، فقط سرش را روی زمین گذاشت و زود، تمام کرده بود. »
• خانوادهٔ داستان خواه، پیشنهاد نهادهای امنیتی مبنی بر شهید خواندنِ پسرشان را نپذیرفتند.
• پس از از حادثه، نه رئیس آموزش و پرورش ناحیه ۲ شیراز، نه رئیس اداره کل آموزش و پرورش فارس و نه وزیر آموزش و پرورش، هیچ واکنشی نشان ندادند. «نه در مراسم تدفین و ختم دانش آموز شرکت کرده اند، نه تلفنی به خانواده اش تسلیت گفته اند و نه حداقل مدیر مدرسه را مورد بازخواست قرار داده اند. »
• جمعی از معلمان و فعالان فرهنگی استان فارس، روز پنج شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸ با حضور در آرامگاه محمد داستان خواه، با خانوادهٔ این دانش آموز ۱۵ ساله شیرازی ابراز همدلی و همدردی کردند.