محمد جلال بیگ ( به زبان ترکی عثمانی:محمد جلال بک ) ، ( زاده ۱۸۶۳ در استانبول - وفات ۱۹۲۶ در استانبول ) ، او دارای چندین مقام دولتی و شاهد عینی نسل کشی ارمنی ها می باشد.
محمد جلال بیگ در سال ۱۸۸۳ میلادی تحصیل در مدرسه کارمندان امور مدنی را به پایان رساند و از سوی وزارت کشاورزی برای تحصیل عازم آلمان شد. در سال ۱۹۰۸ میلادی به مدیریت مدرسه کارمندان امور مدنی گماشته شد. وی در سال ۱۹۱۰ میلادی به سمت استانداری ارزروم منصوب شد. در سال ۱۹۱۱ در وزارت داخله مقامی به دست آورد و در همان سال به سمت استاندار استان آیدین انتخاب شد. در سال ۱۹۱۳ میلادی مقام وزیر وزارت تجارت و کشاورزی را کسب کرد. در طی سال های ۱۹۱۹–۱۹۱۴ میلادی والی ولایات حلب، قونیه و آدانا بوده است. محمد جلال بیگ را پس از سال ۱۹۲۳ میلادی با شروع حکومت جمهوری در ترکیه به سمت ریاست کل انحصار دخانیات استانبول گماشتند.
او در سال ۱۹۲۶ میلادی در استانبول درگذشت. در مراسم تدفین وی عده زیادی از ارمنیان شرکت کردند. مزار وی که در حوالی میدان تقسیم استانبول واقع بود.
اهمیت یادداشت های جلال بیگ در آن است که به علت زندگی در حلب و قونیه از شهود عینی اخراج و تبعید ارمنیان بوده است. جلال بیگ یکی از چند تن مدیران بلندپایه دولتی است که به علت اعتراض به اعمال غیرقانونی اخراج ارمنیان از مقام دولتی خود عزل شد.
«در قونیه من مردی تنها بودم که کنار رود به هیچ وسیله نجاتی ایستاده بودم، اما در رود به جای آب خون روان بود و هزاران کودک بی گناه، پیرمرد بی تقصیر، زن عاجز در آن غرقه بودند و مردان جوان قوی هیکل برسر راهشان ایستاده بودند تا نگذارند کسی جان به در برد. من هر چند را که توانستم با دستانم بیرون کشیدم و نجات دادم اما بقیه، با جریان آب به پایین رانده شدند و هیچ کدام زنده نماندند. »[ ۱]
قطارها هر روز هزاران نفر را از «حیدر پاشا» به ایستگاه قونیه می آوردند و دربارهٔ تبعیدگاه بعدی آن ها هر روز از استانبول فرمان دریافت می کردیم.
من اظهار می داشتم:
«تا وقتی که به ما واگن ندهند جابه جایی آن ها امکان پذیر نخواهد بود. این وضعیت هفته ها ادامه یافت و در طی این مدت فقط امکان ارسال یک دو کاروان از ارمنیان «عِرقلی» را یافتیم. برای سرعت بخشیدن به عملیات تبعید هر روز به طرق گوناگون از سوی محافل رسمی و غیررسمی تحت فشار قرار می گرفتیم. رئیس کل اداره مهاجرین و عشایر به راه افتاده بود تا به این کار سرو سامان دهد. به ما سفارش کرده بودند که توصیه های او را به منزله ابلاغیه های وزارتخانه تلقی کنیم؛ ولی من عقیده ام را هیچ گاه پنهان نکردم. در استانبول و قونیه به همه گفته بودم که به علت مضر دانستن این عملیات برای کشور قادر به انجام آن نیستم. این مطلب را در آن زمان به اطلاع نمایندگان ولایتی حاضر در قونیه نیز رسانده بودم. »
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمحمد جلال بیگ در سال ۱۸۸۳ میلادی تحصیل در مدرسه کارمندان امور مدنی را به پایان رساند و از سوی وزارت کشاورزی برای تحصیل عازم آلمان شد. در سال ۱۹۰۸ میلادی به مدیریت مدرسه کارمندان امور مدنی گماشته شد. وی در سال ۱۹۱۰ میلادی به سمت استانداری ارزروم منصوب شد. در سال ۱۹۱۱ در وزارت داخله مقامی به دست آورد و در همان سال به سمت استاندار استان آیدین انتخاب شد. در سال ۱۹۱۳ میلادی مقام وزیر وزارت تجارت و کشاورزی را کسب کرد. در طی سال های ۱۹۱۹–۱۹۱۴ میلادی والی ولایات حلب، قونیه و آدانا بوده است. محمد جلال بیگ را پس از سال ۱۹۲۳ میلادی با شروع حکومت جمهوری در ترکیه به سمت ریاست کل انحصار دخانیات استانبول گماشتند.
او در سال ۱۹۲۶ میلادی در استانبول درگذشت. در مراسم تدفین وی عده زیادی از ارمنیان شرکت کردند. مزار وی که در حوالی میدان تقسیم استانبول واقع بود.
اهمیت یادداشت های جلال بیگ در آن است که به علت زندگی در حلب و قونیه از شهود عینی اخراج و تبعید ارمنیان بوده است. جلال بیگ یکی از چند تن مدیران بلندپایه دولتی است که به علت اعتراض به اعمال غیرقانونی اخراج ارمنیان از مقام دولتی خود عزل شد.
«در قونیه من مردی تنها بودم که کنار رود به هیچ وسیله نجاتی ایستاده بودم، اما در رود به جای آب خون روان بود و هزاران کودک بی گناه، پیرمرد بی تقصیر، زن عاجز در آن غرقه بودند و مردان جوان قوی هیکل برسر راهشان ایستاده بودند تا نگذارند کسی جان به در برد. من هر چند را که توانستم با دستانم بیرون کشیدم و نجات دادم اما بقیه، با جریان آب به پایین رانده شدند و هیچ کدام زنده نماندند. »[ ۱]
قطارها هر روز هزاران نفر را از «حیدر پاشا» به ایستگاه قونیه می آوردند و دربارهٔ تبعیدگاه بعدی آن ها هر روز از استانبول فرمان دریافت می کردیم.
من اظهار می داشتم:
«تا وقتی که به ما واگن ندهند جابه جایی آن ها امکان پذیر نخواهد بود. این وضعیت هفته ها ادامه یافت و در طی این مدت فقط امکان ارسال یک دو کاروان از ارمنیان «عِرقلی» را یافتیم. برای سرعت بخشیدن به عملیات تبعید هر روز به طرق گوناگون از سوی محافل رسمی و غیررسمی تحت فشار قرار می گرفتیم. رئیس کل اداره مهاجرین و عشایر به راه افتاده بود تا به این کار سرو سامان دهد. به ما سفارش کرده بودند که توصیه های او را به منزله ابلاغیه های وزارتخانه تلقی کنیم؛ ولی من عقیده ام را هیچ گاه پنهان نکردم. در استانبول و قونیه به همه گفته بودم که به علت مضر دانستن این عملیات برای کشور قادر به انجام آن نیستم. این مطلب را در آن زمان به اطلاع نمایندگان ولایتی حاضر در قونیه نیز رسانده بودم. »
wiki: محمد جلال بیگ