محمد بن مسافر یا ابن اسوار که به اشتباه احمد بن مسافر نیز خوانده شده، مؤسس سلسلهٔ سلاریان بود که از سال ۳۰۶ تا ۳۳۰ ه. ق بر دیلم و طارم حکومت کرد. در حالی که سرداران دیلمی قدرت خود را در مرکز و غرب ایران گسترش می دادند، او علیه جستانیان ( حاکمان وقت دیلم ) شورش کرد و پس از پیروزی، حکومت دیلم را به دست گرفت. وی بعدتر مرداویج را به شورش تحریک کرد که به تأسیس سلسلهٔ زیاری و سقوط اسفار شیرویه منجر شد.
... [مشاهده متن کامل]
شرایط سیاسی و اوضاع خلافت در شمال ایران و «انتقال قدرت از علویان به دیلمیان» در ابتدای قرن چهارم، شرایط مناسبی را برای قدرتمند شدن محمد بن مسافر مهیا کرد. محمد بن مسافر در دههٔ اول قرن چهارم، پس از قتل جستان سوم به دست علی دیلمی، به خونخواهی جستان قیام کرد و با علی جنگید و سرانجام او را به قتل رساند. پس از علی، برادر و برادرزادهٔ علی با وی درگیر شدند و پس از ۹ سال جنگ، محمد بن مسافر پیروز شد. او دیلم را فتح کرد و جستانیان را به سمت مناطق جلگه ای گیلان راند.
در سال ۳۱۶، اسفار شیرویه الموت را از محمد بن مسافر گرفت و سپس وی را در شمیران محاصره کرد. او مرداویج را برای مذاکره فرستاد؛ اما حین مذاکره، محمد بن مسافر مرداویج را به شورش علیه اسفار تحریک کرد و وعدهٔ حمایت به او داد. مرداویج این پیشنهاد را پذیرفت و اتحاد محمد بن مسافر با مرداویج و ماکان کاکی، اسفار را شکست داد و اسفار کشته شد. از زمان مرگ اسفار شیرویه تا سال ۳۳۰، محمد به تحکیم قدرت خود در طارم و مناطق اطراف مشغول بود. او فرمانروایی عاقل و کاردان ولی در عین حال بی رحم و بداخلاق بود و همین مسئله اطرافیانش را به ستوه آورد و موجب شد در سال ۳۳۰ پسرانش او را زندانی کنند و قدرت را در دست بگیرند.
بعدتر، وقتی آل بویه فرزند و جانشین محمد، سالار مرزبان را دستگیر کردند، سرداران سپاه محمد بن مسافر را از حبس آزاد کردند و به اردبیل بردند. بدین ترتیب محمد مجدداً به قدرت رسید؛ ولی او این بار نیز طوری با زیردستانش بدرفتاری کرد که سپاهیانی که او را به قدرت رسانده بودند، تصمیم داشتند وی را بکشند. محمد بن مسافر به طارم بازگشت و مجدداً دستگیر شد. پس از این، از سرنوشت او اطلاع خاصی در دست نیست، ولی به نظر می رسد در سال ۳۴۱ ه. ق در زندان، به مرگ عادی فوت شد. به نظر می رسد وی و خاندانش ابتدا به دست داعی صغیر به مذهب زیدی روی آوردند، ولی بعدتر اسماعیلی شدند. پایتخت محمد بن مسافر قلعهٔ شمیران بود.
... [مشاهده متن کامل]
شرایط سیاسی و اوضاع خلافت در شمال ایران و «انتقال قدرت از علویان به دیلمیان» در ابتدای قرن چهارم، شرایط مناسبی را برای قدرتمند شدن محمد بن مسافر مهیا کرد. محمد بن مسافر در دههٔ اول قرن چهارم، پس از قتل جستان سوم به دست علی دیلمی، به خونخواهی جستان قیام کرد و با علی جنگید و سرانجام او را به قتل رساند. پس از علی، برادر و برادرزادهٔ علی با وی درگیر شدند و پس از ۹ سال جنگ، محمد بن مسافر پیروز شد. او دیلم را فتح کرد و جستانیان را به سمت مناطق جلگه ای گیلان راند.
در سال ۳۱۶، اسفار شیرویه الموت را از محمد بن مسافر گرفت و سپس وی را در شمیران محاصره کرد. او مرداویج را برای مذاکره فرستاد؛ اما حین مذاکره، محمد بن مسافر مرداویج را به شورش علیه اسفار تحریک کرد و وعدهٔ حمایت به او داد. مرداویج این پیشنهاد را پذیرفت و اتحاد محمد بن مسافر با مرداویج و ماکان کاکی، اسفار را شکست داد و اسفار کشته شد. از زمان مرگ اسفار شیرویه تا سال ۳۳۰، محمد به تحکیم قدرت خود در طارم و مناطق اطراف مشغول بود. او فرمانروایی عاقل و کاردان ولی در عین حال بی رحم و بداخلاق بود و همین مسئله اطرافیانش را به ستوه آورد و موجب شد در سال ۳۳۰ پسرانش او را زندانی کنند و قدرت را در دست بگیرند.
بعدتر، وقتی آل بویه فرزند و جانشین محمد، سالار مرزبان را دستگیر کردند، سرداران سپاه محمد بن مسافر را از حبس آزاد کردند و به اردبیل بردند. بدین ترتیب محمد مجدداً به قدرت رسید؛ ولی او این بار نیز طوری با زیردستانش بدرفتاری کرد که سپاهیانی که او را به قدرت رسانده بودند، تصمیم داشتند وی را بکشند. محمد بن مسافر به طارم بازگشت و مجدداً دستگیر شد. پس از این، از سرنوشت او اطلاع خاصی در دست نیست، ولی به نظر می رسد در سال ۳۴۱ ه. ق در زندان، به مرگ عادی فوت شد. به نظر می رسد وی و خاندانش ابتدا به دست داعی صغیر به مذهب زیدی روی آوردند، ولی بعدتر اسماعیلی شدند. پایتخت محمد بن مسافر قلعهٔ شمیران بود.