[ویکی فقه] ثَعْلَبی، محمد بن حارث (نیمۀ سدۀ ۳ق/ ۹م)، مؤلف کتاب اخلاق الملوک، کتابی که با عنوان التاج فی اخلاق الملوک، اثری از جاحظ یا منسوب به او شناخته می شده است.
نه تنها آگاهیهای ما دربارۀ ثعلبی در حال حاضر بسیار اندک است، بلکه به نظر می رسد، اطلاعات مؤلفان کهن نیز دربارۀ وی، بیشتر به شناخت آثار او محدود می شده است. تا آن جا که اکنون می دانیم، در سدۀ ۴ق/ ۱۰م، مسعودی (د ۳۴۶ق) در مروج الذهب و ابن ندیم (د پس از ۳۷۷ق) در الفهرست، به کوتاهی تمام، به او اشاره کرده اند.
نسب
نخستین موضوع پیچیده که اکنون داوری قطعی دربارۀ آن دشوار به نظر می رسد، نسبت او ست. اگرچه در کهن ترین نسخۀ موجود از الفهرست، نسبت او «ثعلبی» است. اما در نسخۀ دیگری از همان کتاب که اساس چاپ فلوگل بـوده، این نسبت بـدون نقطه آمده، و مصحح، صورت «تغلبی» ــ منسوب به قبیلۀ قضاعی تغلب بن وائل ــ را در متن ترجیح داده، ولی در تعلیقات کتاب، به این موضوع که قرائت این نسبت به صورت «ثعلبی» نیز امکان دارد، اشاره کرده است. مسعودی نیز از محمد بن حارث نام برده، اما نسبت او در چاپهای موجود از مروج الذهب همچنان دچار اختلاف تغلبی/ ثعلبی است. با این همه، در کهن ترین مأخذ موجود در این زمینه، کتاب آداب الملوک اثر احمد بن طیب سرخسی (مق ۲۸۶ق) ۵ بار به نقل مطلب از «ثعلبی» ــ و نه تغلبی ــ تصریح شده است. و چنان که ملاحظه شد، در نسخۀ کهن الفهرست نیز این نسبت ثعلبی است. بنابراین، ثعلبی موجه تر به نظر می رسد. البته باید گفت که در میان تغلب، از قبیلۀ بنوقضاعه، شاخۀ وَبْرَة بن تغلب، تیره ای به نام بنو ثعلب وجود داشته است. بدین گونه ممکن است نسبتهای تغلبی و ثعلبی هر دو درست باشند، اما از آن جا که تیره های گوناگونی از قبایل مختلف، نام ثعلبه داشته اند، اکنون به هیچ رو معلوم نیست که محمد بن حارث، در صورتی که نسبت ثعلبی او را ثابت شده فرض کنیم، به کدام یک از این تیره ها منسوب بوده است. وانگهی، نسبت ثعلبی فقط ناظر به تیره و قبیله نیست و ممکن است به سبب دیگری، مثلاً به شغل پوستین دوزی شخصِ منسوب الیه یا یکی از نیاکان او مربوط باشد.
از اطرافیان فتح
به نوشتۀ ابن ندیم، ثعلبی از اطرافیان فتح بن خاقان، دولتمرد ادیب و دانشمند دورۀ متوکل عباسی بود («کان فی جملة الفتح بن خاقان») که در شوال ۲۴۷ همراه خلیفه به قتل رسید. بعید نیست ابن ندیم همین موضوع را نیز از آثار وی دریافته باشد؛ زیرا ثعلبی در آغاز و انجام اخلاق الملوک از «الامیر الفتح بن خاقان» نام برده، و ابن ندیم نیز بر این نکته که این کتاب برای فتح بن خاقان تألیف شده، تأکید کرده است. کسانی هم که ثعلبی از ایشان روایت کرده، از رجال شناخته شده اند و بیش تر به دربار عباسی نزدیک بوده اند، مانند قُثم بن جعفر بن سلیمان، عامل مأمون بر مدینه در حدود سالهای ۲۰۸- ۲۱۰ق ابراهیم بن سندی بن شاهک، (که خود و پدرش از رجال مشهور دربار عباسی بودند)؛ صباح بن خاقان، که جاحظ از دانش و ادب او ستایش کرده، و از آگاهان اخبار دربار عباسی بوده است و ابوالبرق مدائنی، شاعر دورۀ مأمون. دیگر شیوخ ثعلبی در این کتاب، تا آن جا که می دانیم، در حوالی نیمۀ سدۀ ۳ق زندگی می کرده اند؛ مانند احمد بن عبدالرحمان حَرّانی (د ۲۶۴ق،)، موسی بن صالح بن شیخ (شعبان ۲۵۷)، ابوحسان زیادی (ه م) و محمد بن جهم (د ۲۷۷ق،).
دانشمند و صاحب نظر
...
نه تنها آگاهیهای ما دربارۀ ثعلبی در حال حاضر بسیار اندک است، بلکه به نظر می رسد، اطلاعات مؤلفان کهن نیز دربارۀ وی، بیشتر به شناخت آثار او محدود می شده است. تا آن جا که اکنون می دانیم، در سدۀ ۴ق/ ۱۰م، مسعودی (د ۳۴۶ق) در مروج الذهب و ابن ندیم (د پس از ۳۷۷ق) در الفهرست، به کوتاهی تمام، به او اشاره کرده اند.
نسب
نخستین موضوع پیچیده که اکنون داوری قطعی دربارۀ آن دشوار به نظر می رسد، نسبت او ست. اگرچه در کهن ترین نسخۀ موجود از الفهرست، نسبت او «ثعلبی» است. اما در نسخۀ دیگری از همان کتاب که اساس چاپ فلوگل بـوده، این نسبت بـدون نقطه آمده، و مصحح، صورت «تغلبی» ــ منسوب به قبیلۀ قضاعی تغلب بن وائل ــ را در متن ترجیح داده، ولی در تعلیقات کتاب، به این موضوع که قرائت این نسبت به صورت «ثعلبی» نیز امکان دارد، اشاره کرده است. مسعودی نیز از محمد بن حارث نام برده، اما نسبت او در چاپهای موجود از مروج الذهب همچنان دچار اختلاف تغلبی/ ثعلبی است. با این همه، در کهن ترین مأخذ موجود در این زمینه، کتاب آداب الملوک اثر احمد بن طیب سرخسی (مق ۲۸۶ق) ۵ بار به نقل مطلب از «ثعلبی» ــ و نه تغلبی ــ تصریح شده است. و چنان که ملاحظه شد، در نسخۀ کهن الفهرست نیز این نسبت ثعلبی است. بنابراین، ثعلبی موجه تر به نظر می رسد. البته باید گفت که در میان تغلب، از قبیلۀ بنوقضاعه، شاخۀ وَبْرَة بن تغلب، تیره ای به نام بنو ثعلب وجود داشته است. بدین گونه ممکن است نسبتهای تغلبی و ثعلبی هر دو درست باشند، اما از آن جا که تیره های گوناگونی از قبایل مختلف، نام ثعلبه داشته اند، اکنون به هیچ رو معلوم نیست که محمد بن حارث، در صورتی که نسبت ثعلبی او را ثابت شده فرض کنیم، به کدام یک از این تیره ها منسوب بوده است. وانگهی، نسبت ثعلبی فقط ناظر به تیره و قبیله نیست و ممکن است به سبب دیگری، مثلاً به شغل پوستین دوزی شخصِ منسوب الیه یا یکی از نیاکان او مربوط باشد.
از اطرافیان فتح
به نوشتۀ ابن ندیم، ثعلبی از اطرافیان فتح بن خاقان، دولتمرد ادیب و دانشمند دورۀ متوکل عباسی بود («کان فی جملة الفتح بن خاقان») که در شوال ۲۴۷ همراه خلیفه به قتل رسید. بعید نیست ابن ندیم همین موضوع را نیز از آثار وی دریافته باشد؛ زیرا ثعلبی در آغاز و انجام اخلاق الملوک از «الامیر الفتح بن خاقان» نام برده، و ابن ندیم نیز بر این نکته که این کتاب برای فتح بن خاقان تألیف شده، تأکید کرده است. کسانی هم که ثعلبی از ایشان روایت کرده، از رجال شناخته شده اند و بیش تر به دربار عباسی نزدیک بوده اند، مانند قُثم بن جعفر بن سلیمان، عامل مأمون بر مدینه در حدود سالهای ۲۰۸- ۲۱۰ق ابراهیم بن سندی بن شاهک، (که خود و پدرش از رجال مشهور دربار عباسی بودند)؛ صباح بن خاقان، که جاحظ از دانش و ادب او ستایش کرده، و از آگاهان اخبار دربار عباسی بوده است و ابوالبرق مدائنی، شاعر دورۀ مأمون. دیگر شیوخ ثعلبی در این کتاب، تا آن جا که می دانیم، در حوالی نیمۀ سدۀ ۳ق زندگی می کرده اند؛ مانند احمد بن عبدالرحمان حَرّانی (د ۲۶۴ق،)، موسی بن صالح بن شیخ (شعبان ۲۵۷)، ابوحسان زیادی (ه م) و محمد بن جهم (د ۲۷۷ق،).
دانشمند و صاحب نظر
...
wikifeqh: محمد_ثعلبی