محمد باقرزاده نوحی ( بی ریا ) ( ۱۲۹۲–۱۳۶۳ خورشیدی ) سیاستمدار و نویسنده اهل ایران بود.
او در سال ۱۲۹۲ در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش، حاجی غلام شغل نجاری داشت. در هشت سالگی همراه خانواده اش از طریق باکو عازم خراسان گردید. مدرسه ابتدایی را در خراسان به اتمام رساند و پس از بازگشت خانواده به باکو تحصیلات خود را در دانشکده باکو در رشته صنایع نفتی ادامه داد. پس از مرگ مادرش در سال ۱۳۱۸ همراه پدر و برادر و دو خواهرش به تبریز مهاجرت نمود. در بین سال های ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۳ در اداره بلدیه مشغول به کار بود. در سال ۱۳۲۳ وارد خدمت نظام وظیفه در لشکر تبریز گردید و پس از اتمام وظیفه تا روز ورود ارتش شوروی به ایران در اداره راه آهن مشغول خدمت بود.
... [مشاهده متن کامل]
هنگام استقرار ارتش شوروی در تبریز و انتشار نشریه «وطن یولوندا» ، او در همین نشریه شعرها و مقالاتی می نوشت و از نویسندگان فعال آن بود. همچنین اشعارش در نشریات ایرانی «رهبر»، «ظفر»، «مردم»، «دماوند»، «خاور نو» و «آذربایجان» به چاپ رسیده است. از سال ۱۳۲۰ به بعد او یکی از بنیان گذران جمعیت ضد فاشیست ایران بود و دو سال بعد رسماً در حزب توده فعالیت می کرد. در اردیبهشت ۱۳۲۴ در تبریز به همراه میرزا علی شبستری ( رئیس جمعیت آذربایجان ) , اسماعیل شمس و سید مهدی اعتماد در تشکیلات جمعیت دموکراتیک آذربایجان وارد گردید و پس از تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان توسط پیشه وری، وزارت معارف به او محول گردید.
پس از انعقاد قرارداد قوام - سادچیکف در سال ۱۳۲۵، که مقدمات لشکر کشی دولت مرکزی و سقوط حکومت پیشه وری مهیا گردید، بی ریا به همراه شبستری و به کمک مأموران اتحاد شوروی به باکو فراری داده شد. دو سال بعد در اقدامی ناموفق جهت برگشت به ایران توسط پلیس مخفی شوروی دستگیر و به جرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم گردید. پس از آزادی از زندان در اقدام مجدد برای اخذ روادید و ورود به ایران بار دیگر دستگیر و روانه زندان گردید.
بی ریا پس از پیروزی انقلاب و سقوط سلسله پهلوی با اخذ مجوز در شهریورماه ۱۳۵۹ به تبریز آمد و روزگار بسختی می گذرانید تا اینکه پس از چندی احتمالاً در ارتباط با دستگیری های حزب توده، بمدت یک سال زندانی گردید و چند ماه پس از آزادی در اسفند ماه ۱۳۶۳ درگذشت.
اشعار و مقالات متعددی بزبان ترکی آذربایجانی از وی باقی مانده است.
او در سال ۱۲۹۲ در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش، حاجی غلام شغل نجاری داشت. در هشت سالگی همراه خانواده اش از طریق باکو عازم خراسان گردید. مدرسه ابتدایی را در خراسان به اتمام رساند و پس از بازگشت خانواده به باکو تحصیلات خود را در دانشکده باکو در رشته صنایع نفتی ادامه داد. پس از مرگ مادرش در سال ۱۳۱۸ همراه پدر و برادر و دو خواهرش به تبریز مهاجرت نمود. در بین سال های ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۳ در اداره بلدیه مشغول به کار بود. در سال ۱۳۲۳ وارد خدمت نظام وظیفه در لشکر تبریز گردید و پس از اتمام وظیفه تا روز ورود ارتش شوروی به ایران در اداره راه آهن مشغول خدمت بود.
... [مشاهده متن کامل]
هنگام استقرار ارتش شوروی در تبریز و انتشار نشریه «وطن یولوندا» ، او در همین نشریه شعرها و مقالاتی می نوشت و از نویسندگان فعال آن بود. همچنین اشعارش در نشریات ایرانی «رهبر»، «ظفر»، «مردم»، «دماوند»، «خاور نو» و «آذربایجان» به چاپ رسیده است. از سال ۱۳۲۰ به بعد او یکی از بنیان گذران جمعیت ضد فاشیست ایران بود و دو سال بعد رسماً در حزب توده فعالیت می کرد. در اردیبهشت ۱۳۲۴ در تبریز به همراه میرزا علی شبستری ( رئیس جمعیت آذربایجان ) , اسماعیل شمس و سید مهدی اعتماد در تشکیلات جمعیت دموکراتیک آذربایجان وارد گردید و پس از تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان توسط پیشه وری، وزارت معارف به او محول گردید.
پس از انعقاد قرارداد قوام - سادچیکف در سال ۱۳۲۵، که مقدمات لشکر کشی دولت مرکزی و سقوط حکومت پیشه وری مهیا گردید، بی ریا به همراه شبستری و به کمک مأموران اتحاد شوروی به باکو فراری داده شد. دو سال بعد در اقدامی ناموفق جهت برگشت به ایران توسط پلیس مخفی شوروی دستگیر و به جرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم گردید. پس از آزادی از زندان در اقدام مجدد برای اخذ روادید و ورود به ایران بار دیگر دستگیر و روانه زندان گردید.
بی ریا پس از پیروزی انقلاب و سقوط سلسله پهلوی با اخذ مجوز در شهریورماه ۱۳۵۹ به تبریز آمد و روزگار بسختی می گذرانید تا اینکه پس از چندی احتمالاً در ارتباط با دستگیری های حزب توده، بمدت یک سال زندانی گردید و چند ماه پس از آزادی در اسفند ماه ۱۳۶۳ درگذشت.
اشعار و مقالات متعددی بزبان ترکی آذربایجانی از وی باقی مانده است.