محلوق

لغت نامه دهخدا

محلوق. [ م َ ] ( ع ص ) موی سترده. ( آنندراج ). تراشیده شده. ( ناظم الاطباء ). روت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). حلیق. ( منتهی الارب ). رجوع به حلیق شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) موی سترده .

پیشنهاد کاربران

بپرس