محققا
/mohaqqaqan/
مترادف محققا: بلاشبهه، بلاشک، تحقیقاً، حتماً، قطعا، مسلماً، یقیناً
متضاد محققا: محتملاً
برابر پارسی: به راستی، به درستی، بیگمان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
به تحقیق
مترادف ها
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی
مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً :
یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه
قبول دولت عالی علی الیقین دارد.
امیرمعزی.
یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه
قبول دولت عالی علی الیقین دارد.
امیرمعزی.
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.
بالقطع
چرا تلفظ واژه محققاً نیست؟؟!