( مصدر ) فتوی دادن و نوشتن محضر: شعرم به زر نوشتند آنجا خواص مکه بر بی نظیری من کردند حاج محضر . ( خاقانی )
(مَ ضَ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) محضر ساختن ، استشهاد تهیه کردن ، برای تأیید سخنی امضاء و شهادت جمع کردن .