دیکشنری
مترجم
بپرس
محصال
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
محصال. [ م ِ ] ( ع اِ ) آهن که بدان تیر تراشند ( صواب آن به خاء معجمه است ). ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک