محشا

لغت نامه دهخدا

محشا. [ م ُ ح َش ْ شا ] ( ع ص ) صورتی از محشی. رجوع به محشی شود.
- محشا کردن ؛ محشی کردن. حاشیه نوشتن بر کتابی. تحشیه. رجوع به محشی شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) رسم الخطی برای محشی .
حاشیه نویسی بر کتابی

پیشنهاد کاربران

بپرس