لغت نامه دهخدا
- محسوسات البصر ؛ آنچه بادیده دریافت شود: و محسوسات البصر اشرف ، فانها هی الاانوار من الکواکب و غیرها. ( حکمت اشراق ص 204 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
مَحسوسات
(نیز: مشاهدات) در اصطلاح منطق قدیم، قضایای یقینی و ازجمله مقدمات برهان. مراد منطقیان از محسوسات، تصدیقات یا احکامی است که از طریق حواس حاصل می شود. از آن جا که حواس شامل حواس ظاهری و حواس باطنی است، محسوسات نیز دو قسم است: ۱. محسوسات ظاهری، مانند «هوای این جا گرم است»؛ «این نوشیدنی شیرین است»۲. محسوسات باطنی یا وجدانیات مانند دریافت حالت خشم، ترس، شرمساری، غم و صدور احکامی مانند این حکم که «اکنون احساس اندوه می کنم».
(نیز: مشاهدات) در اصطلاح منطق قدیم، قضایای یقینی و ازجمله مقدمات برهان. مراد منطقیان از محسوسات، تصدیقات یا احکامی است که از طریق حواس حاصل می شود. از آن جا که حواس شامل حواس ظاهری و حواس باطنی است، محسوسات نیز دو قسم است: ۱. محسوسات ظاهری، مانند «هوای این جا گرم است»؛ «این نوشیدنی شیرین است»۲. محسوسات باطنی یا وجدانیات مانند دریافت حالت خشم، ترس، شرمساری، غم و صدور احکامی مانند این حکم که «اکنون احساس اندوه می کنم».
wikijoo: محسوسات
مترادف ها
محسوسات
پیشنهاد کاربران
محسوسات: دریافتنی هامانند دریافتنی ها پنجگانه
بساوایی، بویایی، بینایی، چشایی و شنوایی
بساوایی، بویایی، بینایی، چشایی و شنوایی
حواس پنجگانه اعم از :
بینایی / مبصرات / از بصر
شنوایی / مسموعات / از سمع
بویایی / مشموعات / از مشام
لامسه ( بساوایی ) / ملموسات / از لمس
چشایی / مذوقات / از چشیدن
بینایی / مبصرات / از بصر
شنوایی / مسموعات / از سمع
بویایی / مشموعات / از مشام
لامسه ( بساوایی ) / ملموسات / از لمس
چشایی / مذوقات / از چشیدن