محسوس شدن


مترادف محسوس شدن: حس شدن، ادراک شدن، دریافتن، احساس شدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) درک شدن توسط یکی از حواس : گرز ها و تیغها محسوس شد پیش بیمار و سرش منکوس شد . ( مثنوی )

مترادف ها

feel (فعل)
احساس کردن، حس کردن، لمس کردن، محسوس شدن

فارسی به عربی

ملمس

پیشنهاد کاربران

بپرس