محسوب کردن


مترادف محسوب کردن: محسوب داشتن، به حساب آوردن، به شمار آمدن، قلمداد کردن، تلقی کردن

برابر پارسی: برشمردن

معنی انگلیسی:
class, number, reckon

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بشمار آوردن بحساب در آوردن .

پیشنهاد کاربران

برای بیان محسوب کردن . . . به عنوان . . . . میتونیم از take as یا consider هم استفاده کنیم.

بپرس