محسوب داشتن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
شمردن، برشمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
شمردن، حساب پس دادن، فرض کردن، عقیده داشتن، خیال کردن، محسوب داشتن، روی چیزی حساب کردن، گمان کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید