محزز
لغت نامه دهخدا
محزز. [ م ُ ح َزْ زَ ] ( ع ص ) دندان سر تیز کرده چنانکه دندان جوانان باشد. ( از منتهی الارب ). دندان تیزکرده. || دندانه دار. ( ناظم الاطباء ). درشت. خشن. ناهموار. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید