محرکین

لغت نامه دهخدا

محرکین. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُحَرِّک ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به مُحَرِّک شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محرک در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس