محرومیت

/mahrumiyyat/

مترادف محرومیت: بی بهرگی، بی نصیبی، حرمان

برابر پارسی: بی بهرگی

معنی انگلیسی:
deprivation, exclusion, bereavement, deprivation

لغت نامه دهخدا

محرومیت. [ م َ می ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) محروم بودن. محرومی. بی بهرگی. حرمان. || ناامیدی. نامرادی. || امتناع. ممانعت. || احتیاج. || زیان. || نقصان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

محروم بودن محرومی .

فرهنگ معین

(مَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) محروم بودن ، محرومی .

فرهنگ عمید

محرومی، محروم بودن، نامرادی.

مترادف ها

privation (اسم)
فقدان، سختی، محرومیت، محروم سازی، تعلیق مقام

bereavement (اسم)
فقدان، داغداری، محرومیت

exclusion (اسم)
اخراج، محرومیت، حذف، ممانعت، محروم سازی، دفع، استثناء

deprivation (اسم)
محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال

frustration (اسم)
محرومیت، محروم سازی، نا امیدی، عقیم گذاری، خنثی سازی

proscription (اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه

disappointment (اسم)
محرومیت، حرمان، یاس، نومیدی، نا امیدی، دل شکستگی

فارسی به عربی

استثناء , فاجعة

پیشنهاد کاربران

محرومیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
تریپیش taripiŝ ( اوستایی: tarep با پسوند یش که در پهلوی یشن iŝn بوده است )
محرومیّت بیشتراز رفاهیّت؛ زندگی بخشه وخالق توانائیهای خاص واکتشافات علمی جدید.
این قانون با تجربه را ثابت شد.
وبه این آیة ربطش کردند"خُلق الانسان فی کبد"
أمّا کاملاً اشتباه است:
چون انگیزه پشت این توانائیها واکتشافات . . . فقط پول واعتبار ( پرستیژ - پرستیجPrestige )
...
[مشاهده متن کامل]

قرآن "هدایت" به مؤمنان دستور داد: هدف باید "رضایت الله" وبس وعزّت واعتبار را مال الله وبس
وبی نهایت از توانائی واکتشافات وراهای حل مشکلات . . . خواهی یافت.
"یریدون وجهه. . . " "ذلک خیر للذین یریدون وجه الله و اولئک هم المفلحون"
"انما نطعمکم لوجه الله"
"من کان یرید العزة فللهِ العزة جمیعاً"
. . .
بیدارشو!

تهی دامنی. [ ت َ / ت ِ /ت ُ م َ ] ( حامص مرکب ) محرومیت. بی نصیبی :
توئی آنکه تا من منم با منی
وزین در مبادم تهی دامنی.
نظامی.
سلب. . . ناکامی. . .
محرومیت ( Withdrawal ) [اصطلاح اعتیاد]کاهش و یا حذف ناگاهنی دوز منظم مواد روانگردان
ناکامی

بپرس