دیکشنری
مترجم
بپرس
محروف
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
محروف. [ م َ ] ( ع ص ) سرنگون. || مبدل شده. || محروم و بی نصیب از چیزی از مال خود. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
سرنگون
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها