محروس
مترادف محروس: درامان، محروسه، محفوظ، مصون، حراست شده
متضاد محروس: نامحروس
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- محروس ماندن ؛ محفوظ و مصون ماندن : از طوارق ایام و حوادث روزگار مصون و محروس مانده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 410 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نگاهداشته شده حراست شده : عرص. مملکت از غیر حدثان و فتن آخر زمان معصوم و محروس ... جمع : محروسین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
واژه محروس کاملا پارسی است چون در عربی می شود محمی این واژه یعنی محروس صد درصد پارسی است.
حفظ یا نگهداشته شده
ممالک محروسه ایران به معنای تمامی سرزمینهای تحت الحفظ ایران خصوصا پس از پایان مدت قراردادهای قطع نامه تنبیهی
ممالک محروسه ایران به معنای تمامی سرزمینهای تحت الحفظ ایران خصوصا پس از پایان مدت قراردادهای قطع نامه تنبیهی